Wednesday, September 23, 2009
Monday, September 21, 2009
ز مردم دین و ایمان را گرفتند
قلم چرخید و فرمان را گرفتند
ورق برگشت و ایران را گرفتند
به تیتر «شاه رفت ِ» اطلاعات
توجه کرده کیهان را گرفتند
چپ و مذهب گره خوردند و شیخان
شبانه جای شاهان را گرفتند
همه ازحجرهها بیرون خزیدند
به سرعت سقف و ایوان را گرفتند
گرفتند و گرفتن کارشان شد
هرآنچه خواستند آن را گرفتند
به هر انگیزه و با هر بهانه
مسلمان نامسلمان را گرفتند
به جرم بدحجابی، بد لباسی
زنان را نیز، مردان را گرفتند
سراغ سفره ها، نفتی نیامد
ولیکن در عوض نان راگرفتند
یکی نان خواست بردندش به زندان
از آن بیچاره دندان را گرفتند
یکی آفتابه دزدی گشت افشاء
به دست آفتابه داشت آن را گرفتند
یکی خان بود از حیث چپاول
دوتا مستخدم خان را گرفتند
فلان ملا مخالف داشت بسیار
مخالفهای ایشان را گرفتند
بده مژده به دزدان خزانه
که شاکیهای آنان را گرفتند
چو شد در آستان قدس دزدی
گداهای خراسان را گرفتند
به جرم اختلاس شرکت نفت
برادرهای دربان را گرفتند
نمیخواهند چون خر را بگیرند
محبت کرده پالان را گرفتند
غذا را آشپز چون شور میکرد
سر سفره نمکدان را گرفتند
چو آمد سقف مهمانخانه پائین
به حکم شرع مهمان را گرفتند
به قم از روی توضیحالمسائل
همه اغلاط قرآن را گرفتند
به جرم ارتداد از دین اسلام
دوباره شیخ صنعان را گرفتند
به این گله دوتا گرگ خودی زد
خدائی شد که چوپان را گرفتند
به ما درد و مرض دادند بسیار
دلیلش اینکه درمان راگرفتند
مقام رهبری هم شعر میگفت
ز دستش بند تنبان را گرفتند
همه اینها جهنم، این خلایق
ز مردم دین و ایمان را گرفتند
Sunday, September 20, 2009
Saturday, September 19, 2009
موج سبز مانع از حمله گروهک فشار به سید محمد خاتمی شد
پارلماننیوز: گروهک فشار در برنامهای از قبل تعیین شده به سوی سیدمحمد خاتمی حمله ور شدند.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، از ساعتی پیش رئیس جمهور سابق و همیشه محبوب کشورمان، سید محمد خاتمی در میان هزاران نفر از مردم حامی جنبش سبز در مسیر خیابان حجاب به سمت میدان فلسطین حاضر شد.
در حالیکه حضور سیدمحمد خاتمی با استقبال بسیار گسترده مردم روبرو شده بود «گروهک فشار» به رهبری ابوالفضل شریعتمداری، «آقازاده» حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه تندروی کیهان با اطلاع قبلی از مسیر عبور خاتمی ناگهان به او حمله کردند، در لحظات ابتدایی آنها عمامه فرزند فاضل و باتقوای امام راحل را بر زمین انداختند و قصد ضرب و شتم رئیس دولت اصلاحات را داشتند.
با توجه به جمعیت انبوه مردم، بلافاصله مردم در برابر این گروهک تندرو ایستادند و جواب این تعرض را به خوبی به آنها دادند.
هچنین پلیس ضدشورش با حضور به موقع مانع از ادامه تحرکات غیراخلاقی و ضد انسانی این گروهک شد.
بعد از این حمله، خاتمی مجبور به ترک راهپمایی روز قدس شد.
نکته جالب آنکه مردم حامی جنبش سبز در پاسخ به بلندگوها که مرگ بر اسرائیل و مرگ بر آمریکا را سر میدادند یکصدا و با صدایی بسیار بلند شعار مرگ بر روسیه را سر میدادند.
گفتنی است از ساعت 9 صبح امروز حضور نیروهای پلیس در خیابانهای منتهی به میدان انقلاب بسیار چشمگیر بود و تا این لحظه این نیروها توانستهاند مانع از اخلال عدهای «گروهکی» در راهپمیایی امروز شوند.
چهارراه حجاب نیز از ساعت 10صبح امروز در تسخیر موج سبز قرار دارد اما برخی نیروهای حاضر در محل این موج را به سمت خیابان کریمخان هدایت میکند و مانع از ادامه مسیر آنها به سمت دانشگاه تهران میشود.
خبرهای رسیده از راهپمایی امروز تهران حاکی از آن است که مهدی کروبی نیز در میان استقبال پرشور مردم و در میان حلقهای که مردم برای جلوگیری از هرگونه تعرضی به دور او زدهاند از میدان هفتتیر به سمت دانشگاه تهران در حال حرکت است.
Friday, September 18, 2009
Thursday, September 17, 2009
Tuesday, September 15, 2009
کروبی: مگر در حین ارتکاب تجاوز میتوانستم فیلمبرداری کنم؟ توقع دارید که من آلات جرم و تجاوز را هم ضمیمه پرونده میکردم ؟
صحنه تکاندهنده سیلی زدن یک پاسدار به جانبازی که پسرش را کشته اند
Iran a revolutionary guard slaps father of martyr Unknown Date
بازداشت سه نوهی آیتالله العظمی منتظری
ساعتی پس از انتشار نامهی مهم و تاریخی آیتالله العظمی منتظری به مراجع و علما، سه نوهی این مرجع بزرگوار تقلید دستگیر شدند. محمدمهدی، محمدعلی و محمدصادق منتظری، سه فرزند احمد منتظری - پسر ارشد آیتالله - در آستانهی افطار در منزل ایشان در قم بازداشت شدند.
Sunday, September 13, 2009
new_win به دستور شورای عالی امنیت ملی، درج هرگونه خبر درباره "میرحسین موسوی، مهدی کروبی و انتخابات اخیر" در روزنامه ها ممنوع شد!
Saturday, September 12, 2009
پیروزی همین جاست، جشن آن نزدیک است
|
Friday, September 11, 2009
نامه شدید اللحن دکتر سروش به علی خامنه ای : ما زوال استبداد دينی را جشن خواهيم گرفت
|
عروسی خونین پایان یافت و داماد دروغین به حجله در آمد. صندوق ها بر خود لرزیدند و دیوان در تاریکی رقصیدند. قربانیان در کفن های سپید به نظاره ایستادند و زندانیان با دست های بریده کف زدند وجهانیان یک چشم خشم ویک چشم نفرت، داماد را بدرقه کردند. چشم روزگار فاش گریست و خون از سر ایوان جمهوری گذشت. شیطان خندید و آنگاه ستاره ها خاموش شدند و فضیلت به خواب رفت. آقای خامنه ای، که این کند که تو کردی به ضعف همت و رای؟ ز گنج خانه شده خیمه بر خراب زده وصال دولت بیدار ترسمت ندهند که خفته ای تو در آغوش بخت خوابزده درین قحط سال فضیلت و عدالت همه از شما شاکی اند و من از شما متشکرم. "زان یار دلنوازم شکری است با شکایت." نه اینکه شکایتی نداشته باشم. دارم و بسیار دارم اما آنها را با خدا در میان نهاده ام. گوشهای شما چندان از ستایش و نوازش مداحان پر و سنگین شده است که جایی برای صدای شاکیان ندارد. ولی من از شما بسیار متشکرم. شما گفتید که "حرمت نظام هتک شد" و آبروی آن به یغما رفت. باور کنید که در تمام عمر خود خبری بدین خوشی از کسی نشنیده بودم. آفرین بر شما که نکبت و ذلت استبداد دینی را اذعان و اعلام کردید. شادم که آخر الامر آه سحرخیزان به گردون رسید و آتش انتقام الهی را برافروخت. شما حاضر بودید آبروی خدا برود اما آبروی شما نرود. مردم به دیانت و نبوت پشت کنند اما به ولایت شما پشت نکنند. شریعت و طریقت و حقیقت مچاله شوند اما ردای ریاست شما چین و چروک نخورد. اما خدا نخواست. دلهای سوخته و لبهای دوخته و خونهای ریخته و دست های بریده و دامانها ی دریده نخواستند و نگذاشتند. پاکان و پارسایان و پیامبران نخواستند. محرومان و مصلحان و ستم کشیدگان و ستم ستیزان نگذاشتند. "پری نهفته رخ و دیو در کرشمه حسن،" قصه جمهوری ولایی شما بود. و اینک خدا را شکر که پرده عصمت دروغین این دیو دریده شد. رازش فاش و مشتش باز شد و تردامنی اش بر آفتاب افتاد. و جهانیان با خشم و حیرت آن را برهنه مشاهده کردند. آقای خامنه ای، می دانم که روزهای تلخ و سختی را می گذارنید. خطا کرده اید، خطایی سخت. تدبیر این خطا را من دوازده سال پیش به شما نشان دادم. گفتم آزادی را چون روش برگیرید. از حق بودن و فضیلت بودنش بگذرید. آن را برای رسیدن به حکومتی کامیاب به کار گیرید. این را که می خواهید؟. چرا شیپور را از سر گشاد می زنید؟ چرا میان مردم عسسان و خفیه نویسان و جاسوسان می گمارید تا ضمیر آنان را بخوانند یا به حیله و ترفند، سخنی از زیر زبانشان بکشند، و راست و دروغ و نارس و ناقص بشما گزارش دهند؟ مطبوعات را، احزاب را، انجمن ها را، ناقدان را، مفسران را، معلمان را، نویسندگان را ... آزاد بگذارید ، مردم به صد زبان حکایت خود را آشکارا خواهند گفت و پنجره های خبر و نظر را بر روی شما خواهند گشود وشمارا در تدبیر ملک وتنظیم نظام یاری خواهند کرد. مطبوعات را خفه نکنید. آنها ریه های جامعه اند. اما شما از بیراهه و کژراهه رفتید. و اینک در طلسم تهلکه ای افتاده اید و قربانی نظام بسته ای شده اید که دیرگاهیست خود آن را آفریده اید، که نه نقد در آن می روید نه نظر، نه علم نه خبر. گمان می کنید با خواندن بولتن های محرمانه و گوش کردن به مشاوران گوش به فرمان، خبرهای کامل و جامع را به چنگ می آورید. اما هم انتخاب خاتمی هم انتخاب سبز موسوی باید به شما نموده باشد که افیون استغنا وافسون استبداد، زیرکی و دانایی را از شما ستانده است. و اینک برای جبران آن گناه ناشی از جهل ناشی از استبداد، دست به ارتکاب گناهان بزرگتر می زنید. و خون را به خون می شوئید مگر طهارتی حاصل کنید. از صبر خدا در شگفت بودم. می دانستم که می دانستم که مادران داغدار و پدران سوگوار در خفا می سوزند و می گریند و به زبان حال و قال با خدا می گویند: می دانستم که "چه دست ها که ز دست تو بر خداوند است." زندانها معبد بود و عابدان روز و شب در سجود، سقوط ولایت جایر را از خدا به دعا می خواستند (و می خواهند). ندای آقا سلطان که به خاک شهادت افتاد و حنجره اش به گلوله ستم سوراخ شد به درگاه سلطان عالم نالیدم که بازهم ندای خلایق را نمی شنوی؟ چون عیسی بر صلیب گله کردم که "خدایا چرا ما را رها کرده ای"، مگر سیاهکاران را نمی بینی که سبزها را سرخ کرده اند، مگر عبوسان و ترش رویان را نمی نگری که شیرینی ها را تلخ کرده اند، سوختن خرمن امنیت و کرامت انسان را می نگری و ذلت اعتراف زندانیان و شوکت شریرانه ستمگران را می بینی و بازهم استغنا می ورزی؟ تا روزی که آن اقرار مجبورانه و مکروهانه یعنی آن کلمات سه گانه را شنیدم: "هتک حرمت نظام" ،که چون حدیث سرو و گل و لاله و چون ثلاثه غساله جان بخش بود. گویی کلمات آن خطیب نبود. کلمات تو بود خدایا که در خطابه جاری شد. دانستم که دست به کار اجابت شده ای و باد را فرمان داده ای تا آتش را به کشتزار فرومایگان ببرد. سجده کردم و سپاس گزاردم که آفرین ها بر تو بادا ای خدا بنده خود را ز غم کردی جدا آتشی زد او به کشت دیگران باد آتش را به کشت او بران آقای خامنه ای، این مکرهای سرد و رندی های واژگونه و زیرکی های ابلهانه، و ستم های آشکار و نهان و زور و تزویر های گران و حق کشی ها و آدم کشی ها و تقلب ها و تخلف های پر عفونت ودراز مدت ، آتشی در وجدان رعیت افروخت که کاشانه ولایت را بسوخت. آن اعتراض پس از انتخابات نه "رزمایش" بود، نه" فتنه" و نه" مسجد ضرار" (که دارالضرب شما هر روز مهری بر آن می زند)، بل طغیان و غلیان غیرت بود بر علیه غارت. وجدانهای بیدار، بر رای خود، بر انتخاب خود، بر حقوق شهروندی خود، بر آزادی اندیشه خود، غیرت ورزیدند و بر غارتگران رای و حقوق و آزادی، آرام و متین شوریدند. دزدان سراسیمه بر خود پیچیدند،ولی ما صدای خنده خدا را شنیدیم که در فضا پیچید. او از ما راضی بود. دعای ما را شنید و جانیان و بانیان را رسوا کرد. مرگ ترانه (موسوی)، ترانه مرگ استبداد بود. آقای خامنه ای، بارها حافظان ،حکام جائر زمانه را بزبان رمز موعظه کردند که: با دعای شب خیزان ای شکر دهان مستیز در پناه یک اسم است خاتم سلیمانی و گفتند: مکن که کوکبه دلبری شکسته شود چو بندگان بگریزند و چاکران بجهند نشنیدند و عاقبتشان را شنیدی. جنبش سبز برای آفریدن ایرانی سبز اکنون محکم نهاد شده است. چون شجره طیبه ای که پایی در زمین و سری در آسمان دارد و به اذن خدا در ثمر بخشی است (اصلها ثابت و فرعها فی السماء – سوره ابراهیم). این جنبش شهید سبز خود، شعر و شاعر سبز خود، ادب و هنر و گوینده و گفتمان سبز خود را پیدا کرده است. محصول بیست سال جهاد فرهنگی و دردمندانه روشنگران و پیکارگران عرصه سیاست و فرهنگ است. بیهوده می کوشید با نظامی گری و انوری پروری به سبک سلطان سنجر و سلطان محمود آن را در هم بشکنید. خود را مگر بشکنید. برگشتن بخت و روزگار شاهدی شیرین تر از این ندارد که عیدهای شما همه عزا شده است. و هر چه روزی شما را می خنداند اینک می گریاند و می لرزاند. دانشگاهی که می خواستید به پابوس شما بیاید، اکنون به کابوس شما بدل شده است. تظاهرات خیابانی، اجتماعات آئینی، رمضان و محرم ،حج و روضه و ماتم همه برای شما نماد نحوست شده اند و به زیان شما روان می شوند. ما نسل کامکاری هستیم.ما زوال استبداد دینی را جشن خواهیم گرفت. جامعه ای اخلاقی و حکومتی فرادینی طالع تابناک مردم سبز ماست. ما آزادی را ارج خواهیم نهاد و قدر خواهیم دانست، همان آزادی که شما به آن ظلم کردید و قدرش را ندانستید و اکنون مظلمه اش را می برید. فاشیسم مشربان به شما فروختند که آزادی یعنی بوالهوسی و اباحی گری و لاابالی روشی. و ندانستید که شفای امراض مهلک نظام شما در این خجسته آزادی است. بی جهت بدنبال مفسدان اقتصادی می گردید (که در آن هم عزمی و جدیتی نیست). اگر مطبوعات را آزاد می گذاشتید، فسادها را رو می کردند و مفسدان جرات فساد نمی کردند. می گذاشتید نقد شما را بگویند تا شما هم به ورطه استبداد رای و نخوت شوکت و فساد قدرت در نمی افتادید. می گذاشتید سخن راستین مردم را با شما در میان بگذارند تا مستی بی خبری از سرتان بپرد. آنها مدارس میهن اند، نه "پایگاه دشمن." و چه باک که درهای مدارس باز باشد و شما هم در آن شاگردی کنید. ما دیانت را هم ارج خواهیم نهاد، همانکه شما آن را بازیچه مصالح قدرت خواستید و بنام آن درس غلامی و غمناکی به مردم دادید و ندانستید که شادی و آزادی با ایمان راستین همپیمانند و اجبار فقیهانه، حریت مومنانه را می ستاند و قدرت شریعت مدار هم قدرت و هم شریعت را فاسد می سازد. حکومت بر مردمی شاد و آزاد و آگاه و چالاک افتخار دارد نه رعیتی دربند و غمناک. ************* با خود می گویم برای که اینها را می نویسم؟ برای نظامی که بخت از او برگشته و آب از سرش گذشته وتشنه در سراب مانده وخیمه بر خراب زده و چشم نجابتش بسته و ستون صلابتش شکسته و از چشم خواص و عوام افتاده و طشت رسوائیش از بام افتاده است؟ و آنگاه به یاد می آورم کلام خالق سبحان را در ذکر حکیم که: و اذ قالت امه منهم لم تعظون قوما الله مهلکم او معذبهم عذابا شدیدا قالوا معذره الی ربکم و لعلهم یتقون (آنان پرسیدند چرا کسانی را موعظه می کنید که خدا قطعا هلاک و عذابشان خواهد کرد، موعظه گران گفتند عذری است تا خدا ما را به گناه آنان نگیرد، شاید هم پند ما در آنان درگیرد – سوره اعراف 164) بارخدایا تو گواه باش، من که عمری درد دین داشته ام و درس دین داده ام. از بیداد این نظام استبداد آئین برائت می جویم و اگر روزی به سهو و خطا اعانتی به ظالمان کرده ام از تو پوزش و آمرزش می طلبم. ای خدای خرد و فضیلت! به صدق سینه مردان راستگو و به آب دیده پیران پارسا دعای ما را هم با دعای سحرخیزان و روزه داران و عابدان و صالحان همراه کن و شکوه دردمندانه ما را بشنو و بر سینه های بریان و چشم های گریان ستمدیدگان رحمت آور و بیش از این خلقی را پریشان و خروشان مپسند. دوستان خود را به دست دشمنان مسپار و خرد و فضیلت را از اسارت این نامردمان به در آر . باد را بگو تا خیمه استبداد را بر کند و آتش را بگو تا ریشه بیداد را بسوزاند. آب را بگو تا فرعون ها را غرق کند و خاک را بگو تا قارون ها را در خود کشد. ابرها وباران ها را بگو تا رحمت و عدالت و شادی و شفقت بر این قوم مظلوم محروم ببارند و خارزار رذیلت ظالمان را به گلزار فضیلت عادلان بدل کنند. آب و دریا ای خداوند آن توست باد و آتش جمله در فرمان توست گر تو خواهی آتش آب خوش شود ور نخواهی آب هم آتش شود تو بزن یا ربنا آب طهور تا شود این نار عالم جمله نور رمضان مبارک 1430 قمری شهریور 1388 شمسی عبدالکریم سروش
|
نگرانیها از بازگشایی دانشگاهها
در مراسمی که در عصر روز سهشنبه به مناسبت تودیع و معارفهی وزیر علوم برگزار شد، کامران دانشجو، وزیر جدید علوم، تحقیقات و فناوری، گفت: «من تنها دغدغه دین را دارم و دانشگاهها نیز باید همین دغدغه را داشته باشند، چرا كه سیر علوم در دانشگاهها باید در مسیر تعریف شده جهانبینی اسلامی باشد».
به گزارش خبرگزاری ایسنا، دانشجو با بیان اینكه در تفكر لیبرالیسم، سیر علوم از آنچه بود، هست و خواهد بود، چه در علوم انسانی و چه در علوم تجربی خبر میدهد، اظهار كرد: «نتیجهی این سیر علوم، دانشگاههای نظامهای غربی است كه با این مسیر حركت میكنند و اوج آن شیطان بزرگ است».
وزیر علوم: فضای دانشگاه آرام است!
با توجه به فضای ملتهب کشور طی ماههای گذشته، برخی احتمال میدهند که بازگشایی دانشگاهها بر این التهاب خواهد افزود. وزیر جدید علوم در حاشیهی مراسم معارفهی خود، به خبرنگار خبرگزاری ایلنا گفت: «فضای موجود فضای مناسبی است و دانشجويان و فرهيختگان ما بسيار هوشيار هستند و حتما هيچ مسئله خاصی نخواهد بود».
کامران دانشجو در پاسخ به پرسش خبرنگاری دیگر در این زمینه که وی پیش از این گفته بوده است که تشکلهای دانشجویی باید محدود شوند، اظهار داشت: «من چنین حرفی را نگفتم و این موضوع را به شدت تكذیب میكنم».
وزیر علوم افزود: «من قائل هستم كه تشكلها باید بر اساس فرمایش حضرت آقا رشد سیاسی داشته باشند و با نشاط و شادابی بیشتر در دانشگاهها فعالیت كنند و رشد و نشاطی كه باید در دانشگاهها باشد علیالقاعده از طریق تشكلهای دانشگاهی صورت می گیرد».
نمایندهی رهبر در دانشگاه: با هر فرد تنشآفرین برخورد خواهد شد
از سوی دیگر رئیس نهاد نمایندگی آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی در دانشگاه تهران، به خبرگزاری فارس گفت که هماکنون فضایی آرام و منطقی در دانشگاه تهران و کوی دانشگاه حاکم است.
ابراهیم کلانتری افزود: «مطمئناً در آغاز سال تحصیلی جو روانی و برنامهریزی برای به هم ریختن جو آرام دانشگاهها وجود دارد كه بعید میدانم این جو روانی بتواند فضای دانشجویی را ملتهب كند، چرا كه هوشیاری دانشجویان و اساتید دانشگاه هرگونه برنامه برای آشوب در دانشگاه را خنثی میكند».
این نمایندهی رهبر جمهوری اسلامی، ضمن تاکید بر برخورد با افرادی که فضای دانشگاه را ملتهب میکنند، گفت: «همچنین با فردی كه به ظاهر خواسته از نظام طرفداری كند و جامعه را به التهاب كشیده و به عنوان دفاع از نظام، دانشجویان بسیجی، نخبه و بیگناه ما را مورد ضربه و شتم قرار دادهاست، نیز باید برخورد شود چراكه هر دو گروه نظام را به چالش كشیده و تشنج به وجود آوردند، بنابراین این برخورد قانونی برای فضای دانشگاه مفید بوده و جلوی التهاب را میگیرد».
كلانتری در پایان گفت، همان طور که آیتالله خامنهای نیز تأکید کرده است، «باید با هر متخلف و قانون شكنی برخورد شود چراكه همین شبهات و قانونشكنیها مقدمه التهاب میشود، لذا برخورد با فرماندهان، طراحان و مباشران اغتشاش در هر گروهی باید انجام گیرد».
هشدار نسبت به تشنج در دانشگاهها با نزدیک شدن به آغاز سال تحصیلی
Thursday, September 10, 2009
Wednesday, September 9, 2009
رئیس اداره سیاسی سپاه: اوضاع تغییر کرده ، سپاه در سیاست دخالت خواهد کرد
اخبار روز/ سه شنبه ۱۷ شهریورماه ۱۳۸۸- به دنبال انتقادات فزاینده از دخالت فرماندهان سپاه در امور سیاسی کشور، و از جمله در سرکوب فعالیت های سیاسی مخالفین، سرتیپ پاسدار یدالله جوانی رییس اداره سیاسی سپاه با انتشار یادداشتی تاکید کرد صحنه ی سیاسی کشور تغییر کرده و سپاه خود را صرفا یک نهاد نظامی نمی داند و با - به تعبیر او - مخالفین نظام مقابله خواهد کرد. به گزارش ایرنا متن یادداشت این فرمانده سپاه که تحت عنوان “واکنش ها به روشنگری های سپاه” نگاشته شده به این شرح است
طی سال های گذشته سپاه پاسداران و بسیج همواره مورد هجوم برخی ازگروه های سیاسی داخلی قرار گرفته و عمدتاً این گروه ها برای هجوم به مواضع سپاه در قبال مسایل سیاسی به سخنان حضرت امام استناد می کردند. آنان در این راستا با استناد به دیدگاه های حضرت امام این موضوع را مورد تأکید قرار داده که نظامیان در سیاست و امور سیاسی نباید دخالت کنند و برهمین اساس مواضع سپاه درحوزه مسایل سیاسی را برخلاف خط امام دانسته و آن را مورد هجوم قرارمی دادند. به دنبال انتخابات دهم و حوادث پس از آن، بر همین سیاق، روشنگری ها و افشاگری های سپاه نسبت به جریان برانداز عوامل انقلاب مخملی، مورد هجوم برخی از گروه های دوم خردادی و رسانه های وابسته به آنان قرار گرفته است. واکنش ها نسبت به سخنان سردار جعفری فرمانده کل سپاه در هفته گذشته و در جمع پیشکسوتان دفاع مقدس و همچنین واکنش ها نسبت به یادداشت نگارنده با عنوان «جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین پرچمداران نفاق جدید» مندرج در شماره قبلی هفته نامه صبح صادق، از همین جنس برخوردها و تخریب ها می باشد. به عنوان مثال روزنامه آفتاب یزد روز پنجشنبه مورخ ۶/٨٨/۱٣ تیتر اصلی خود را به همین موضوع باعنوان «اظهارات صریح دو مقام نظامی علیه خاتمی و موسوی» اختصاص داده و در همین شماره با قلم سردبیر این روزنامه تحت عنوان ،سخن صریح با صادق لاریجانی «انتقام یا هشدار؟!» به تحلیل موضوع پرداخته است. یادداشت نویس روزنامه آفتاب یزد، مطلب خود را اینگونه شروع می کند:« دخالت مستقیم برخی نظامیان در امور سیاسی، آنقدر در ماه های اخیر تکرار شده که این موضوع خطرناک، دیگر حساسیتی را برنمی انگیزد یا در اولویت نخست از حساسیت ها قرار نمی گیرد. این در حالی است که نگاهی به سخنان رهبر کبیر انقلاب نشان می دهد ایشان ورود نظامیان به اینگونه امور را موجب از دست رفتن جایگاه نهاد متبوع آنان در میان مردم می دانستند. لذا مشخص نیست که چگونه می توان از دغدغه حفظ نظام به عنوان میراث امام سخن گفت و یکی از بنیانی ترین مواضع ایشان را نادیده گرفت.» نویسنده این یادداشت ضمن مروری بر سخنان سردار جعفری و یادداشت نگارنده در صبح صادق در نهایت از ریاست محترم قوه قضاییه می خواهد با این قبیل مسایل برخوردی جدی و قاطع داشته باشد. در اینجا به اختصار باید به نکاتی اشاره کرد
۱- سخنان، مواضع و دیدگاه های حضرت امام درخصوص عدم ورود نظامیان به احزاب، دسته بندی ها و بازی های سیاسی همچنان به قوت خود باقی است و مقام معظم رهبری نیز بر همین دیدگاه تأکید داشته و ورود نظامیان به احزاب و گروه های سیاسی را سم مهلک می دانند. لکن آنچه در سال های اخیر و به ویژه بعد از دوم خرداد در کشور رخ داد و نظام اسلامی با یک جریان سیاس برانداز داخلی مواجه گردید، اساساً صحنه سیاسی کشور را متفاوت از قبل کرد
۲- فلسفه وجود سپاه پاسداران دفاع از انقلاب و دستاوردهای آن از جمله نظام مقدس جمهوری اسلامی می باشد. بر اساس قانون اساسی، اساسنامه سپاه، سخنان حضرت امام و رهنمودها و تدابیر مقام معظم رهبری، سپاه با هر نوع تهدیدی و با هر ماهیتی باید در راستای دفاع از انقلاب اسلامی مقابله کند. سپاه یک مجموعه صرفاً نظامی نیست که فقط مأموریت مقابله با تهدیدات نظامی را برعهده داشته باشد
٣- در سال های اخیر سپاه در راستای مقابله با تهدیدات نرم و براندازی خاموش وارد عرصه شد و اکنون مشخص شده که تمامی کسانیکه در سال های اخیر با استناد به سخنان امام به سپاه و بسیج حمله می کردند، تا چه اندازه به میراث آن حضرت وفادارند و هدف آنان از تخریب سپاه و بسیج چه بوده است. با این همه اسناد و مدارک و اعترافات، آیا جای تردید نسبت به وجود یک جریان برانداز وجود دارد؟ آیا آنچه در انتخابات دهم و پس از آن رخ داد به جز با مدل براندازی نرم براساس تجربه انقلاب های رنگی، قابل تحلیل است؟ آقایان اگر خواب هستند لطفاً بیدار شوند و واقعیت ها را ببینند. البته کسانیکه خود را به خواب زده اند، نمی خواهند بیدار شوند، لکن بدانند که این نمایش پایانی دارد و به زودی تمامی حقایق آشکار خواهد شد. تا قبل از داد گاه ها، اینگونه بیان می شد که هر اعترافی قبل از دادگاه فاقد اعتبار است و اکنون که در دادگاه تشت رسوایی از بام افتاده و بدون استثنا همه سران اصلی سازمان مجاهدین و جبهه مشارکت و عناصری از مجمع روحانیون مبارز و حزب کارگزاران سازندگی اعترافات تکان دهنده داشته اند و بیان کرده اند که جریان دوم خرداد چه اهدافی را تعقیب می کرد، عده ای گمان می کنند با فاقد اعتبار دانستن این اعترافات و اینکه اعترافات تحت فشار انجام شده، می توانند واقعیات را انکار کنند. کسانیکه می گویند این اعترافات تحت فشار انجام شده، در واقع اولین ظلم و جفا را به همین رفقای هم حزبی خود که اکنون در بازداشت به سر می برند رواداشته و سپس با ایجاد تردید در حقایق نمی خواهند مردمی که دانستن حق آنهاست با واقعیات آشنا گردند. آیا طرح این مسئله که آقایان ابطحی، عطریانفر، حجاریان ، صفایی فراهانی، آقایی، تاج زاده، نبوی، رمضان زاده، امین زاده، شریعتی و … این اعترافات را تحت فشار انجام داده اند، این ظلم بزرگی به آنان نمی باشد؟ یعنی آنان اینقدر ضعیف الاراده و سست عنصر هستند که پس از ده ها سال فعالیت سیاسی به راحتی در مقابل بازجو و تحت فشار دست به اعتراف بزنند و این اعترافات را نیز در جمع و در حضور قاضی و وکلای خود و همچنین در حضور خبرنگاران و در یک دادگاه علنی تکرار کنند. این افراد مگر فخر شما نبودند و به آنان افتخار نمی کردید. چگونه به راحتی می گویید این اعترافات تحت فشار بوده و اعتبار ندارد
۴- آقایان امروز خط امامی شده اند و با استناد به سخنان حضرت امام سپاه را مورد هجوم قرار می دهند. مگر ولایت فقیه جوهر اصلی و هسته مرکزی اندیشه سیاسی حضرت امام نمی باشد. اگر اینگونه است با دیدگاه های نظریه پردازان دوم خردادی مثل حجاریان که براساس نظریه ماکس وبر، ولایت فقیه را معادل سلطان می دانست و جریان دوم خرداد را برای تغییر نظام مبتنی بر ولایت فقیه بسیج کرده بود، چگونه کنار می آیید
۵- بر فرض که این اعترافات به زغم شما تحت فشار بوده و فاقد اعتبار حقوقی و قضایی، باشد که اینگونه نیست، با اسناد و مدارک به دست آمده از خانه و دفاتر افراد چگونه برخورد می کنید؟ سند تأملات راهبردی جبهه مشارکت را چگونه توجیه می کنید؟ آیا عده ای برای خراب کردن جریان دوم خرداد این اسناد را در دفاتر و منازل آنان جاسازی کرده اند؟! اگر آقایان خاتمی، موسوی و جریان دوم خرداد که در این انتخابات این آشوب و بلوا را به پا کردند، واقعاً هدفشان احیای خط امام بود، آنگونه که خود مدعی اند ، حمایت اجانب و بیگانگان و تمامی جریان های ضد انقلابی از این حرکت را چگونه تحلیل و توجیه می کنید؟ بنابراین اگر سپاه با جدیت وارد این قضایا شده و دست به افشاگری و روشنگری می زند، در راستای دفاع از انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی بوده و این حرکت دقیقاً در راستای رسالت این نهاد انقلابی می باشد. سپاه اگر غیر از این حرکت می کرد جای سوال بود
۶- در مورد نفاق سی ساله موسوی و مسایلی از این دست و آنچه یادداشت نویس آفتاب یزد به آن پرداخته، در زمان دیگر مطالب لازم نگارش خواهد شد. در اینجا فقط به این نکته بسنده می شود که موسوی گزینه اول موردنظر حضرت امام برای نخست وزیری نبود. وقتی که گزینه اول مورد تأیید حضرت امام یعنی دکتر ولایتی در مجلس رأی اعتماد نیاورد، افرادی چون بهزاد نبوی گزینه موسوی را مطرح ساخته با این عنوان که ایشان در مجلس رأی دارد و اینگونه بود که موسوی نخست وزیر گردید. رویه حضرت امام اینگونه بود که وقتی افرادی از روال طبیعی و قانونی به پست و مسئولیتی می رسیدند برای اداره مملکت و حل مشکلات مردم از آنان حمایت می کرد. آیا حکم تنفیذ حضرت امام به بنی صدر، واگذاری اختیارات فرماندهی کل قوا به وی و حمایت های مکرر در یک دوره از ایشان را به گونه ای دیگر می توان تحلیل کرد. تمامی این حمایت ها و تأییدهای حضرت امام در حالی انجام شد که آن عزیز سفر کرده در نامه معروف خود با صراحت فرمودند، من از اول با ریاست جمهوری بنی صدر مخالف بودم. بنابراین اگر موسوی در زمانی نخست وزیر شد و از حمایت های حضرت امام برخوردار گردید را نباید نشانه و دلیلی بر سلامتی کامل موسوی دانست و اگر امروز مشخص می شود که موسوی از اول هم مشکل داشت، بخواهیم آن را به پای امام بگذاریم
پلمپ دفتر انجمن دفاع از زندانیان
خبر مهم - دفتر مهدی كروبی پلمپ شد
ماموران همچنين افرادی را كه براي ملاقات با آقاي كروبی به دفتر ايشان آمده بودند را به همراه شخص دبيركل به خارج از ساختمان هدايت كردند.
به گزارش خبرگزاری ایلنا، دفتر مهدي كروبي به حكم دادستاني تهران پلمپ شد. اسماعيل گرامي مقدم، سخنگوي حزب اعتماد ملي در گفت وگو با خبرنگار ايلنا ضمن اعلام مطلب فوق گفت: حوالي ساعت 15 تعدادي از ماموران با حكم دادستان محترم تهران با مراجعه به دفتر آقاي كروبي واقع در جمشيديه تهران ضمن بازرسي محل كار ايشان مبادرت به جمع آوري اسناد و مدارك موجود و نيز CD،رايانه و فيلم كردند.
وي افزود: ماموران همچنين افرادي را كه براي ملاقات با آقاي كروبي به دفتر ايشان آمده بودند را به همراه شخص دبير كل به خارج از ساختمان هدايت كردند.
سخنگوي اعتماد ملي همچنين از بازداشت سردبير سايت اعتماد ملي خبر داد.