آقا ی رفسنجانی تلاش شما برای بازگشت آب رفته به جوی و آبروی رفته از نظام جمهوری اسلامی را درک می کنم و به نیکی می دانم که شما نیز فرزندی از فرزندان این نظام هستید. بارها خود را جای شما گذاشته ام تا بدانم اگر من به جای شما بودم، در برابر مشکل پیش آمده چگونه عمل می کردم. در دادگاه چهارم دیدیم که نرمک نرمک نام فرزندانتان را به میان آورده اند تا زمینه را آماده کنند برای دراز کردن محسن در همان قبری که اصلاحطلبان را خوابانده بودند. پس از محسن و فائزه هم لابد نوبت خود شما و یا همسر محترمتان است تا پای سخنان گهر بار بازجویان محترم بنشینید. من امروز به وضوح روزی را می بینم که فرزندان شما نیز در همان دادگاه بر علیه هاشمی رفسنجانی اعتراف کنند و بگویند که پدرشان قصد برانداختن ولی فقیه را داشته است. آقای رفسنجانی اینها پلها را پشت سرشان یکی یکی خراب کرده اند تا بدینجا رسیده اند و راه بازگشتی برای خود نگذاشته اند. اگر گناه کشتن دهها نفر را بر عهده کسی بگذارند با شکنجه و تجاوز به زنان و مردان این سرزمین چه خواهند کرد. با شکنجه و وادار کردن دهها فرزند اصلاحگر این نظام به اعتراف بر علیه خویش چه خواهند کرد. آقای رفسنجانی همانگونه که من خود را جای شما نهادم ، شما نیز برای درک موضوع باید خود را به جای کودتا گران نهید. آنها کودتا نکرده اند تا با گفته و نصیحت شما از راه رفته باز گردند. از شما می پرسم برای آنها چاره ای برای بازگشت بی هزینه مانده است؟ آیا آنها حاضرند به عقب برگردند و حکومت را با همینها که شکنجه کرده اند سهیم شوند؟ آیا کسانی که شکنجه شده اند و غرورشان را با وادار کردنشان به اعتراف ساختگی شکسته اند، باز حاضرند با چنین کسانی کار و زندگی کنند؟ آقای رفسنجانی عقب نشینی و کوتاه آمدن در مقابل این جانیان نه تنها آنها را به عقب نشینی و رعایت انصاف تشویق نکرده است بلکه آنها جری تر از پیش شده اند. پس قبل از آنکه در دادگاه ساختگی فردا به جای حجاریان بتشینید، قبل از آنکه غرور و شخصیت شما را خرد کنند. خود پیشگام شوید و غرور و شخصیت خود را قبل از آنکه به اجبار باشد ، با اراده خویش نشان دهید. در واقع چاره نمانده است به جز مقاومت در برابر سرنوشتی که برای من و شما و ایران رقم زده اند.
Wednesday, August 26, 2009
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment