Wednesday, August 12, 2009

تیتر اول یکی از روزنامه های افغانستان:سادیزم اسلامی در زندانهای ولایت فقیهی ایران

مهدی کروبی، یکی از نامزدان معترض انتخابات اخیر ایران، که از علمای اسلام نیز هست، طی نامهای به ريیس شورای خبرگان پرده از جنایتی برداشت که سخن گفتن از آن در کلیه جوامع اسلامی کراهت برانگیز است. این جنایت ضدبشری عبارت است از تجاوز وحشیانهی جنسی بر زنان و دختران و مردانی که به اتهام شرکت در جنبش سبز مردم ایران متهم شده اند و یا به جرم شرکت در اعتراضهاي ضدکودتای احمدینژاد و خامنهای بازداشت گردیدهاند. البته تجاوز در اشکال گوناگون آن در خیلی از زندانها امری قابل انتظار است و در زمان شاه ایران نیز البته نه به این پیمانه وجود داشته است و اولین زنی که با شجاعت به افشای آن پرداخت، زنی به نام اشرف دهقانی بود که خود از قربانیان این نوع تجاوز بود. قرار گفتهي مرحوم غبار تهدید به تجاوز به عنوان وسیله فشار برای گرفتن اعتراف، در زندانهای ظاهر شاه نیز مرسوم بود و طره باز خان قوماندان به دستیاری مامور عبدل از آن بهره میبرد.

اما سندی که دال بر عملی کردن این تهدید باشد وجود ندارد. در زمان حکومت خلقیها این عمل زشت در زندانهای سرخ صورت گرفته است. اما انجام این کردار وقیح و زشت و وحشیانه و حیوانی در زندانهای کشوری که مدعی اسلام ناب است و توسط کسانی که سربازان مخفی امام زمان لقب گرفته اند و به تایید مقامی که خود را نایب امام زمان میداند، این گفته شریعتی را تداعی میکند که «بدترین فاجعه در تاریخ زمانی رخ میدهد که زور لباس تقوا و تدین بپوشد». ظاهرا از لحاظ ولایت مطلقه فقیه این امر اشکالی ندارد، و از همین سبب سربازان ولایت هنگام ارتکاب تجاوز گفته اند «نیت میکنم یک رکعت تجاوز به جا آرم قربتا الی الله». این سربازان، انجام این تجاوز را عبادت میدانند. تاریخ نشان داده است که در حکومت دینی، نخستین چیزی که قربانی میشود خود دین است و این چیزی است که در ایران کنونی اتفاق میافتد. البته از سال1360 بدين سو ادعاهایی توسط گروههای مخالف رژیم ولایت فقیهی، مبنی بر تجاوز بر زندانیان سیاسی به گوش میرسید ولی چون آن گروهها یا کمونیست بودند و یا متهم به کفر الحاد، وجدانهای مسلمانان ایرانی مصلحتا حساسیتی از خود بروز ندادند. وقتی هم که این جنایت حیوانی توسط سربازان ولایت در اردوگاهها سفید سنگ و تل سیاه بر آوارگان افغانی اعمال شد و موجب شورش مهاجرین و درگیری خونین با متجاوزین شد، صدایی بر نیامد، زیرا آنان افاغنه و بیگانههایی شمرده میشدند که در ایران تجاوزی نامیده میشدند. اما جنایت مرز و قوم و ملیت نمیشناسد و هیچ یک از این عوامل نمیتواند جلو رشدش را بگیرد. از آن رو است که آن جنایت استمرار و وسعت یافت و به یک امر قدسی در آمد که برای پاسداری از نظام ولایت ضروری است. بتولت برشت شاعر آلمانی ضدنازی، شعری دارد که به گویاترین شکلی، چگونگی وسعت و استمرار جنایت و وحشت را مینماید.
وقتی نازیها آمدند و یهودیها را گرفتند * من سکوت کردم زیرا یهودی نبودم
وقتی کمونیستها را گرفتند * من سکوت کردم زیرا کمونیست نبودم
وقتی به سراغ من آمدند، هر قدر فریاد زدم * کسی نمانده بود تا فریادم را بشنود.
شاید لازم باشد که این جنایت حیوانی را به ولایتیهای هم وطن خود ما که پیروزی کودتای احمدی نژاد و خامنهای را جشن گرفته اند، تهنیت و تبریک گوییم.

No comments:

Post a Comment